سوریه پیش از جنگ بیش از ۸۵ درصد از احتیاجات داخلی خود را تأمین می کرد. این کشور جزو ۵ کشور اول جهان در تولید پنبه، غلات و پرورش دام و طیور بود که سالانه بیش از ۶ میلیون تن تولید داشت و مازاد بازار داخلی خود را صادر می کرد. جاذبه های گردشگری در سوریه سالانه ۸ میلیون گردشگر را به خود جذب می کرد. این کشور تمام نیاز خود را در زمینه نیرو و انرژی تأمین می کرد و مازاد بازار داخلی خود را به کشورهای همسایه مانند عراق، لبنان و اردن صادر می کرد. اما امروز سقوط آزاد اقتصاد سوریه با عدم امکان حمایت مالی متحدان اصلی سوریه رقم خورده و زندگی در دمشق تقریبا به بنبست رسیده است.
سوریه به عنوان کشوری صنعتی با درجه متوسط شناخته می شود که صنعت آن ۶۰ درصد از سرانه درآمد داخلی سوریه را تأمین می کند. اما صنعت سوریه به دلیل جنگ فلج شده و بسیاری از زیر ساخت های آن به خصوص برق، نفت و گاز به شکل کامل دچار آسیب و قطع شده است. تولید کنندگان و سرمایه گذاران خارجی نیز با تعطیلی کارخانه های خود و اخذ سرمایه و فرار از کشور باعث خسارت های زیادی به اقتصاد ملی این کشور شده اند که طبق برخی آمار میزان آن بیش از ۴۰ درصد است. این پروسه سبب شده است تا نزدیک به ۳.۷ میلیون فرصت شغلی نیز در این کشور از بین برود.
از نظر ذخایر استراتژیک سوریه در رتبه ۲۷ کشورهای تولید کننده نفت قرار دارد که بیشترین چاه های نفت آن در استان های حسکه و دیر الزور واقع شده است و تولیدات آن توسط دو پالایشگاه حمص و بانیاس تصفیه و به مشتقات نفتی تبدیل می شود. سوریه پیش از جنگ روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت تولید می کرد و اخیرا نیز سفره های نفتی جدید در مناطق ساحلی این کشور کشف شده است. ولی جنگ در سوریه نقشه انرژی در این کشور را تغییر داده به طوری که نیروهای کرد با حمایت آمریکا در سال ۲۰۱۶ و با عقب راندن داعش از مناطق نفتی سوریه، بر چاه های نفت این کشور سیطره یافتند و تاکنون نیز این مناطق تحت اختیار این گروه است و همچنان بیشترین تمرکز انرژی سوریه در منطقه تحت سیطره کردها قرار دارد و سوریه برای تأمین انرژی خود بخشی را از نیروهای کرد و بخشی دیگر را از بازار سیاه انرژی خریداری می کند.
در زمینه گردشگری باید یاد آوری شود که در سال ۲۰۰۷ بیش از ۱۴ درصد از سرانه درآمد ملی سوریه از حوزه گردشگری تأمین می شد و بیش از ۱۳ درصد از فرصت های شغلی را در کشور شامل می شد که از این طریق ۳۱ درصد از صندوق ذخیره ارزی تأمین می شد. طبق آمار وزارت گردشگری سوریه، در سال ۲۰۰۷ بیش از ۴.۶ میلیون گردشگر از این کشور بازدید کرده بودند. امابا شروع جنگ، گردشگری در سوریه ناپدید شد و تنها بخشی از گردشگری دینی و آنهم به صورت بسیار جسته و گریخته ادامه پیدا کرد و بخش کوچک از گردشگران نیز که برای گردشگری دینی از عراق، لبنان و ایران به سوریه سفر می کردند نیز اکنون به طور کامل متوقف شده است.
نگاهی به آنچه در یک دهه اخیر در سوریه گذشته نشان می دهد که نبود سیاستهای جامع توسعه اقتصادی یکی از دلایل اصلی نارضایتیها در این کشور است. بر اساس آمارهای سازمان ملل در حال حاضر ۱۳.۵ میلیون نفر از مردم سوریه نیاز به کمک معیشتی فوری دارند و ۱۲.۵ میلیون نفر در سوریه تمام تلاش خود را انجام می دهند تا تنها به اندازه مصرف روزانه خود در آمد داشته باشند. با این وجود در طول جنگ داخلی برنامههای مؤثری برای بازسازی زیرساختها و رونق اقتصادی اجرا نشده است و تحریمهای بینالمللی و بحرانهای اقتصادی داخلی، نیز مزید بر علت شده تا بخشهای زیادی از جامعه سوریه احساس کنند دولت مرکزی قادر به تأمین نیازهای اولیه آنها نیست.
سوای از مشکلات ساختاری سوریه و ناکارآمدی در مدیریت این کشور اما بحران این کشور تنها به این مسائل داخلی محدود نمیشود. سوریه با یک جنگ چندبعدی مواجه شد که در آن، بازیگران خارجی تلاش کردند با تضعیف دولت مرکزی، منافع ژئوپلیتیکی خود را تأمین کنند. فراموش نکنیم که اگر سوریه همانند برخی کشورهای عربی چون عربستان سعودی با اسرائیل همراه میشد، ممکن بود حمایتهای گستردهای از او صورت گیرد. یکی از نقلهای غیررسمی از بشار اسد در این باره قابل توجه بوده که گفته است: «اگر همانند عربستان همراه اسرائیل بودم، ممکن بود نام کشور به «سوریه اسدی» تغییر داده شود.» این سخن نشاندهنده میزان تأثیر موضعگیریهای مستقل و ضدصهیونیستی سوریه در تشدید فشارها و تهدیدات خارجی که این کشور را به مرز فروپاشی رساند.
به هر حال امروز سوریه به طور واقعی وارد پیچ سرنوشت ساز اقتصاد این کشور شده و قطعا دمشق نمی تواند این مرحله را به تنهایی پشت سر بگذارد و لازم است که تلاش های همه گروه های مشروع در این کشور برای بازسازی اقتصادی یکپارچه شود. دراین میان سختترین مشکل اقتصادی که اداره کنندگان وضع موجود سوریه با آن مواجه هستند، چگونگی مدیریت شکاف بین منابع محدود و نیازهای نامحدود است. اینجاست که نیاز به یک پیوست اقتصادی در این ابربحران امنیتی، خودش را پیش از پیش نشان می دهد که باید توسط تصمیم سازان، دولت، معارضان مشروع و هم پیمانان این کشور، برنامه ریزی و پیاده شود.
در این میان تلنگری هم باید به خودمان بزنیم که ضعف در دیپلماسی باعث شده ما حتی در حوزههایی که پیش از این حضور قدرتمندی داشتیم نیز نتوانیم عملکرد قابل دفاعی داشته باشیم. سهم ایران از اقتصاد سوریه تنها سه درصد است و این نشان دهنده ضعف ما در دیپلماسی اقتصادی است. فروپاشی سریع و دومینووار سیاسی و اقتصادی در این کشور آغاز شده و اگر قصد تغییر داریم، باید نخستین گامها را در این حوزه برداریم.
گفتگو را از همین امروز آغاز کنید.
نظر شما